مامامان-بابا
سلام واسه اولین بار دیشب گفتم مامامان و بابا یه عالمه پشت سر هم اگه بدونید مامان اینا چقدر خوشحال شدن و منو تشویق کردن نمیدونستم اینقدر خوشحال میشن از این به بعد همش میخوام مامامان اینا رو صدا کنم تا بیشتر از همیشه منو دوست داشته باشن خدافظ یا علی
نویسنده :
آقام
15:39
متولد ماه آبان
سلام جاتون خالی یک ساله شدم. دیگه کسی نمیپرسه شنتیا آقا چند ماهشه. از این به بعد من هم دیگه با این که چند سالمه شناخته میشم. روز تولدم رفته بودیم با آقام اینا آتلیه عکس یادگاری بگیریم . آقاهه و خانومه که عکس میگرفتن خیلی خوش اخلاق بودن و من رو هم خیلی تحویل گرفتن و از من خیلی خوششون اومده بود. خیلی عکسای قشنگی گرفتم.آقام اینام با من یه عکس سه نفری گرفتن که اون عکس هم خیلی قشنگ شد. بعدا عکسامو میزارم ببینید. یه کیک تولد واسم سفارش داده بودن نمیدونید چقدر بزرگ بود یه عدد یک هم به نشونه یک سالگی گذاشته بودن روی کیک مواظب خودتون باشید شاد باشید
نویسنده :
آقام
15:19
قدم هایی به تنهایی
سلام یه خبر خوب این که من دیگه دارم تمرین راه رفتن میکنم الان سه روزه که خودم روی پاهای خودم وایمیسم اولین بار ننه جونم منو دید که دارم راه میرم بعد شب که آقام از اداره اومد این خبر خوب رو به آقا جونم داد نمیدونید آقام اینا چقدر از راه رفتن من خوشحال شدن همش منو تشویق میکنن که من خودم راه برم . دارم تمرین میکنم بتونم یواش یواش تعادلمو بیشتر حفظ کنم .راه رفتن خیلی خوبه آدم زودتر به آشپزخونه و حموم میرسه - شاد باشید - خدافظ
نویسنده :
آقام
17:04
شلوغ بازي و راه رفتن
سلام ديگه تقريباً دارم به كمك خدا راه رفتن رو ياد ميگيرم البته هنوز به كمك اينكه دستمو به مبل و در و ديوار ميگيرم.تازه دارم تمرين حرف زدن رو هم ميكنم ، البته با يه صدا هايي كه معمولاً ننه جونمو اذيت ميكنه فكر كنم بعضي از همسايه ها هم صداهاي بلندمو ميشنون و اذيت ميشن. البته من قصد اذيت كردن كسي رو ندارم .ولي خوب ديگه ...... يا علي
نویسنده :
آقام
14:27
نون دهات
امروز صبح با آقا بزرگم و ننه جونم رفتیم دهات نون گرفتیم خیلی دهات قشنگی بود اسمش جوراب بود یه قلعه خیلی قدیمی هم تو جوراب وجود داشت . خودمونیم دهات یه چیز دیگست. شما هم دهات برید.
نویسنده :
آقام
15:42
ملایر-تولد سارا
سلام چند روز میشه واسه تفریح و عوض کردن آب و هوا اومدیم ملایر جاتون خالی خیلی خوش میگذره تازه دیشب رفته بودیم جشن تولد سارا کوچولو البته از من بزرگتره ولی خوب کوچولو خیلی خوب بود تا آخر شب که سارا خانم خوابیده بود منتظر شدیم تا بیدار بشه بعد جشن و شروع کردیم . خیلی خوش گذشت من همش داشتم ورجه ورجه میکردم. تا آخر شب بیدار بودیم واسه کادوی تولد ننه جونم از طرف من یه دامن خوشگل خریده بود .راستی یادم رفت بگم سارا نوه عمه ننه من میشه .این اولین سال تولدشه تولد همه مبارک باشه .خوبی تولد به هدیه هاش نیست به دور هم جمع شدنشه شاد باشید
نویسنده :
آقام
15:38
دندون سوم
سلام به لطف خداي مهربون امروز سومين دندونم داره مياد بيرون اولين دندون از دندوناي بالائي البته چند روز اول كه داشت مياومد بيرون خيلي درد داشت ولي مامان جون و آقام خيلي كمكم كردن و همش مواظبم بودن. ولي خودمونيم چه خوش ميگذره دندون داشتن. ميتوني همه چي بخوري به اميد ديدار شاد باشيد. در پناه هو باشيد
نویسنده :
آقام
18:07
اولین تجربه ایستادن
سلام من شنتیا هستم ، البته به قول آقام شنتيا آقا ، هميشه آقام منو با اينجوري صدا مزنه آخه خيلي دوسم داره بريم سر اصل مطلب : دو ، سه روزه ديگه روي پاهاي خودم مي ايستم البته با كمك مبل و جاروبرقي از هر فرستي استفاده ميكنم تا بتونم &...
نویسنده :
آقام
3:27
دندون اول
سلام امروز اولین دندونم شروع به در اومدن کرد. چه خبر خوبی اولین بار مامان جونم فهمید و خیلی خوشحال شد بعد با هیجان آقام رو خبر کرد و دو تایی حسابی خوشحال شدن و شروع به نگاه کردن به دندون من کردن و خیلی لذت بردن. آقام وقتی که داشت با لیوان به من چای میداد لبه لیوان به دندونم میخورد و یه صدائی میداد که آقام خیلی خوشش می اومد. از ابن به بعد دیگه میتونم چیز هائی که واسه خوردنش باید دندون داشت رو بخورم . تازه دیگه کسی به من نمیگه بی دندون. شاد باشید .
نویسنده :
آقام
1:45